معنی پوشش دادن - جستجوی لغت در جدول جو
پوشش دادن
لتغطيةً
ادامه...
لِتَغْطِيَةً
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به عربی
پوشش دادن
Cover
ادامه...
Cover
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پوشش دادن
couvrir
ادامه...
couvrir
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پوشش دادن
ঢেকে দেওয়া
ادامه...
ঢেকে দেওয়া
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به بنگالی
پوشش دادن
ڈھانپنا
ادامه...
ڈھانپنا
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به اردو
پوشش دادن
kaplamak
ادامه...
kaplamak
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پوشش دادن
kufunika
ادامه...
kufunika
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پوشش دادن
cubrir
ادامه...
cubrir
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پوشش دادن
bedecken
ادامه...
bedecken
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به آلمانی
پوشش دادن
покривати
ادامه...
покривати
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پوشش دادن
pokrywać
ادامه...
pokrywać
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به لهستانی
پوشش دادن
覆盖
ادامه...
覆盖
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به چینی
پوشش دادن
cobrir
ادامه...
cobrir
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پوشش دادن
coprire
ادامه...
coprire
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پوشش دادن
bedekken
ادامه...
bedekken
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به هلندی
پوشش دادن
покрывать
ادامه...
покрывать
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به روسی
پوشش دادن
คลุม
ادامه...
คลุม
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به تایلندی
پوشش دادن
menutupi
ادامه...
menutupi
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پوشش دادن
ढकना
ادامه...
ढकना
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به هندی
پوشش دادن
לכסות
ادامه...
לכסות
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به عبری
پوشش دادن
覆う
ادامه...
覆う
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پوشش دادن
덮다
ادامه...
덮다
تصویر پوشش دادن
دیکشنری فارسی به کره ای
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
پروراندن، تربیت کردن
ادامه...
پروراندن، تربیت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پیشی دادن
پیشی دادن
پیشی دادَن
حق تقدم دادن، فرصت دادن به کسی برای پیش رفتن و جلو افتادن
ادامه...
حق تقدم دادن، فرصت دادن به کسی برای پیش رفتن و جلو افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پروراندن
ادامه...
پروراندن
فرهنگ لغت هوشیار
پوست دادن
جدایی یافتن قشر از مغز، بر آمدن قشر نازکی از پوست بدن در بعضی از امراض و افتادن آن، اظهار ما فی الضمیر کردن درد دل گفتن
ادامه...
جدایی یافتن قشر از مغز، بر آمدن قشر نازکی از پوست بدن در بعضی از امراض و افتادن آن، اظهار ما فی الضمیر کردن درد دل گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پیشی دادن
پیشی دادن
حق تقدم دادن
ادامه...
حق تقدم دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
Foster, Nurture, Rear
ادامه...
Foster, Nurture, Rear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
поощрять , воспитывать , растить
ادامه...
поощрять , воспитывать , растить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
fördern, nähren, aufziehen
ادامه...
fördern, nähren, aufziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
сприяти , виховувати , виховувати
ادامه...
сприяти , виховувати , виховувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
wspierać, wychować, wychowywać
ادامه...
wspierać, wychować, wychowywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
促进 , 培养 , 抚养
ادامه...
促进 , 培养 , 抚养
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
fomentar, nutrir, criar
ادامه...
fomentar, nutrir, criar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر پرورش دادن
پرورش دادن
پَروَرِش دادَن
favorire, nutrire, crescere
ادامه...
favorire, nutrire, crescere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی